Wednesday, March 16, 2016

The Preachers ( Vaezan)


Vaezan

واعظان در جمع گر محو ِ خدا گردیده اند
بارها در خلوت ِخود بر خدا خندیده اند

وین خدایی را که گویندت توان دید و شنید
خود درون ِ خویشتن نادیده و نشنیده اند

روضه و سجّاده و تسبیح و مُهر و جانماز
اینهمه دارو به قصد ِ خوابِ ما پیچیده اند

گر به چنگ و گر به دندان میدرند آزاده را
چنگ و دندانیست این
، کز مردمان دزدیده اند

با دو آیه ثروت ِمیهن به یغما رفت و رفت
با دو سوره جان ِما را از میان برچیده اند

دَم مزن گر عشق چرخانند
، در بالای دار
ما گنه کاریم و اینان کعبه را چرخیده اند

زین طبیعت تا مگر مار ِ دو سر آید پدید
مادران ِ مفتیان
، با اژدها خوابیده اند

مرگ ِتدریجی سزای دشمنان ِ مرز ِ ماست
خائن و تازی پرستانی
، که خون نوشیده اند

هستی ِآذر درین ره
، گر فنا شد باک نیست
ما نه آنانیم
، کز بیگانان ترسیده اند